|
چهار شنبه 5 بهمن 1390برچسب:, :: 23:44 :: نويسنده : اشکان
خسته دل فرش سلیمان، فویل تو گو سلیمان فویل بین از رو برو * خیره گردد در تو چشم آقتاب لامپ ده وات است پیشت ماهتاب * ای که کارت با زغال و آتش است ای که رویت قرمز و هامون وش است * می نشیند روی چشم تو زغال بعد از آن آغاز گردد قیل و قال * زیر پایت کاسه ای از تنباکو لیمو و آلبالو و سیب و هلو * گر نباشی جمله خاکستر شود آنقدر سوزد که بی مادر شود * دیده ام من جعبه ی روی تو را دیده ام من رنگ گیسوی تو را * تو لطیفی همچو برگ نسترن خشخشی کن دیده ای افکن به من * هر چه مانی روی قلیان بهتر است گوش نا محرم ز اسرارت کر است * جعبه ات دارد یکی مادر بزرگ بسته جای روسری شالی بزرگ * خیمه ای دارد ز قصر شاه به چهره پیر اما ز روی ماه به * دست او قلیان چوبی استوار می زند موج از دو چشمانش قرار * قالی و پشتی فضایی مشت مشت زیر پایش سبز سبز و دشت دشت * ای بزرگا ای پلنگ شیر زن رخصتی ده تا کنم فاش این سخن * همچو سیمرغ است هر فویلی بسوخت آسمان فویلی دگر بر قله دوخت *** یک شبی سی سیم گرد هم شدند تا که عزم قله ی سی سیم کنند * سیم ها از جنس های مختلف هر یکی شمشاد قد همچون الف * آهنی آلمینیوم نقره طلا سرب و قلع و چودن و روی و ریا * فخر ها بفروختند و ناز ها از هنر های خود و اعجاز ها * شرح استحکام گفت آهن بسی پشت او را می نخواباند کسی * آلمینیوم از سبک بالی بگفت از سرور و وجد و خوشحالی بگفت * نقره از تیره نگشتن حرف زد درصد خالص شدن تا مزر صد * از رخ زیبای خود گفتا طلا از دو چشمان قشنگ دلربا * سرب و قلع از صنعت و چودن همی روی هم از زهد خود گفتا دمی * ابتدای راه آسان می نمود تا که دارد جرات و صبر و وجود * تا رسیدش فصل باران آن حدید بعد چندی خورده گشت و دل برید * آسمان تا کار دست باد داد آلمینیوم را به دست باد داد * چون خلوص نقره بودش زیر صد در حریم صبر ره وارونه زد * گشت آلوده طلا خوردش فریب برد کس او را به چشمک توی جیب * سرب و چودن خود به صنعت باختند همچو قلع از خویش قالب ساختند * روی، بیچاره شد از دست ریا چون که مشتش در نهایت گشت وا *** آنکه تا آخر رسیدش فویل بود آن که با چشمی دل ما را ربود * زبتدا گفتا که جنسم عاشقی است آهن و سرب و طلا پیشم یکی است * گاه سختم گاه نرمم خالصم از ریا دورم در این ره مخلصم * فکر من جز قله ی سی سیم نیست جان جز پای او تقدیم نیست * من عمل را دوست دارم بشتر تا سخنرانی و حرف بی اثر * رفت تا بر قله آمد بر قرار با زغال و تنباکو شد هم جوار *** چون که خواهی او گذاری روی قل خوب چفتش کن مباش از کس خجل * یک کمی او را مقعر کم عزیز یک دو سوراخی بکن با شی تیز * گر که شل باشد نخواهد کام داد چون هوا خواهد کشید از زیر جام * باش تا خیلی نچسبد رو توتون چون که سوزد تنباکو چسبد به اون * فویل آشپذ خانه کفری بیّن است وصله ای ناچسب و بس نا همگن است * جا بیفتد هر چه گردد زرد تر هر چه سوزانند گردد مرد تر * چون که سوراخش بشد قدر شکاف وقت تعویض است ای سیمرغ قاف *** بعد از این شرح از سر قلیون کنم اشک ها ریزان و دل ها خون کنم * داشفنر شعر تو در هفت آسمان نیست مانندش به جان هردومان داشفنر
نظرات شما عزیزان:
جالب بود وقت کردی به منم سر بزن اگه مایل به تبادل لینک هستی به من خبر بده.
سلام خوب هستید؟هم وبلاگتون عالیه و هم متناتون از وبلاگتون خیلی خوشم اومد قربون شما (*شیما*)
سلام خوب هستید؟هم وبلاگتون عالیه و هم متناتون از وبلاگتون خیلی خوشم اومد قربون شما (*شیما*)
![]()
![]() |